اجتماعي
برای فرمانده دلها
دو شنبه 14 اسفند 1391 ساعت 18:41 | بازدید : 752 | نویسنده : داريوش | ( نظرات )

فرمانده،  ناصواب بود اگر کاروانی که هشت سال بسوی جاده عاشقی به راه انداختی در منزلگه تهران زمین گیر می شد. و چه زیبا اندیشیدی که این زنجیره گسسته نشود تا پرواز خاطره ها در بایگانی ذهن به فراموشی سپرده نشود. هجرت از شهر دود گرفته به دیاری آفتاب زده تمام دلبستگی سالیان من است. می دانی چرا پس به گوش باش . میخواهم دردی ناگفته را بگویم که به درازای همه عمر آزارم میدهد.

روزی روزگاری بود. مردم شهر در سردرگمی زندگی غوطه ور بودنند. جهل و نادانی کوچه و پس کوچه های شهر را فرا گرفته بود . مردی از ثلاله پاکان ایستاده در مقابل جهل  و نادانی ، تابش نیاوردند. کورس جنگ نواخته شد. خصم نابکار از هر سو تاخت و تاخت ، تاخود را به کناره های شط عشق رساند . عاشقان جمع شدند تا از زلال عشقشان دفاع کنند. جوانی نورسیده. در گوشه مسجد تنها با خدا به راز نشسته بود . از کاستی هایش می گفت . از ناراستی ها که در لغزش های روزانه مبتلا شده بود، با سوزی جانکاه صاحب خانه را مدد می جست.  هیاهویی از بیرون آمد . سراسیمه شد . همه یاران جمع بودنند امیر را میگویم همان فاضل کم ادعا ، سعید سید آل خدا ، زالی عرفا بی ادعا و..... خود را در موج عشقشان رها کرد . به سرزمین نور رسید. سفیر روشنایی همه جا را فرا گرفته بود. آفتابش طوری دیگر می تابید. همه غرق در شور بودنند. آنگاه نوبت به نوبت پر کشیدند، کجا؟ بسوی سرچشمه نور .
گاه عاشقی به پایان رسید و نوبت پرواز به او نرسید.
امروز بعد از سالها با چشم دل می بینم ازآن وادیها مقدس فرسنگها فاصله گرفته ام . روزگاری بود که چشمانم فقط خاک های سنگر را می دید. امروز جزء زرق و برق شهر هزار رنگ چیزی دیگر نمی بینم . آن روزها چشمانم فقط رنگ خاک را می دید. ولی امروز آدمهای دور برم پر از رنگها شده اند. روزهای عاشقی آدمها با لباسهایی به رنگ خاک سوار بر مرکب های به رنگ سادگی در بیابانها جنوب به دنبال معبود می دویدند. امروز آدمهای رنگارنگ سوار بر ماشین های همه رنگ به دنبال هیچ و پوچ هستند. فرمانده، با چشم دل بنگر در کوچه و بس کوچه های این شهر با تمام وجود احساس می کنی ارزشها لگد کوب شده اند. می دانی مردم این شهر چه می گویند . آنها فریاد می زند که : اینها واقعیت جامعه ماست باید با آنها کنار بیایی و زندگی کنی . چه می گویند اینها! مگر می شود دل داشت و خاموش نشست. مگر می شود خاک خورده صحرای داغ جنوب باشی و در دنیای امروز آرام بنشینی . چه می گویم با آنها . اصلاً آنها چه میدانند در پنهانی های وجودم چه غوغایی بر پاست. فرمانده دلها . این بغضی است چند ساله که فقط با تو می توانم بازگو کنم . آیا شهر نشینان شهر دود گرفته از آتش دنیا طلبی ، از مشتی استخوان خاک خورده و پلاکی بی نشان می توانند مظلومیت را تفسیر کنند؟ آنها چه می دانند بی برادر شدن چه دردی دارد. ما که نامحرم این وادیها نبودیم ، پس خوب یادمان هست صفا و صمیمیت جبهه در چه بود. راستی فرمانده آیا هیچ تیری قناصه ای از میلیمتری گوشت عبور کرده؟ آیا هنگام عبور از میدان مین دست بریده ای زیر پای خود حس کرده ای ؟ نه فرمانده ، تو را بخدا،  نه اینگونه نیست مبادا فکر کنی که خود را برتر از آنها میدانم . خدا را شاهد و گوا میگریم که اینگونه نیست . فقط می خواهم خود فراموش شده را به یاد آورم . خودم می دانم نخلهای جنوب از من به بهشت نزدیکترند. خاک شلمچه از من خوشبوتر است. خود می دانم چه به روزم آمده . خود می دانم دچار بلای بی هویتی شده ام. سالهای سال هم اگر بگذرد دلم دیگر راضی نخواهد شد داوطلب میدان شوم وباید بگویم به ندرت اتفاق می افتد که دلم بهانه بهشت زهرا (س) را بگیرد واگر روزی از کنار مزار سرخی بگذرم دلم نمی شکند. نمی دانم هوای اینجا چرا اینقدر گرفته است. خدایا چرا همانند یاران به آسمان رفته ام آسمانی نشدم ؟ مانده ام تا این همه فساد تباهی بی عدلتی را نظارگر باشم. تنهای تنهایم ، حتی نارفیق های رفیق نما هم دورم را خالی کرده اند. همه چیز را با عدد می سنجند. علم حسابگری بر همه چیز پیشی گرفته. وقتی صدای اعتراض را می شنوند از واقعیتها با من سخن می گویند . غافل از اینکه من از حقیقتها می گویم . تو میدانی نقطه ای هست که فرسنگ ها فاصله بین واقعیت و حقیقت وجود دارد. شاید گاهی اوقات حقیقت و واقعیت یکی شوند ولی همیشه هر واقعیتی حقیقت نیست.
حالا میدانی چرا باید هر ساله کوله بار بست و راهی شد. می خواهم حتی اگر سالی یکبار هم که شده در کنار سکوی پرواز فرشتگان نفسی تازه کنم تا در هیاهوی فریبنده دنیا فریب رنگهای دیگر را نخورم . خدایا کمکم کن حقیقت یک رنگ را فدای واقعیت رنگارنگ نکنم.


موضوعات مرتبط: ادبیات , ,

|
امتیاز مطلب : 23
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7


مطالب مرتبط با این پست










می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
آخرین مطالب
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



دیگر موارد
چت باکس

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)
تبادل لینک هوشمند

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان آسمان آگاهي و آدرس aflak.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 233
:: کل نظرات : 97

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 7

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 410
:: باردید دیروز : 5
:: بازدید هفته : 435
:: بازدید ماه : 946
:: بازدید سال : 16516
:: بازدید کلی : 71040